جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه حروف چین: (تعداد کل: 1)
حروف چین
[حُ] (نف مرکب)(1) مُرَتِّب. در اصطلاح چاپخانه، کسی که حرفهای سربی را یک بیک پهلوی هم چیند و صفحهء کتاب فراهم سازد. کارگر چینندهء حروف. مقابل کارگر فرم بند و کارگر غلط گیر.
(1) - Compositeur. Ouvrier typographe.
(1) - Compositeur. Ouvrier typographe.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.